تعارف نکن، همشهري!


 






 
- خواهش مي‌کنم شما بفرماييد.
- نه اصلا نمي‌شود، شما بفرماييد، استدعا مي‌کنم، تعارف نکنيد.
اين واژه‌ها و جملات، الفاظي آشنا و مانوس براي همه ما هستند و يا بهتر است بگوييم براي همه ما ايراني‌ها. اغلب ما اين لغات را در مقابل دوستان و آشنايان خود در موقعيت‌هاي گوناگون به کار مي‌بريم و گاهي حتي از حق و حقوق خودمان در راه اين تعارفات مي‌گذريم و خود را تحت فشار قرار مي‌دهيم. چون رسم است تعارف کنيم، تعارف مي‌کنيم و البته بر اساس ضرب‌المثلي قديمي ‌«تعارف آمد، نيامد دارد»، واي به روزي که مخاطب ما تعارفمان را بپذيرد اما تعارف ما ازصميم قلبمان ادا نشده باشد.
تعارف در فرهنگ‌هاي فارسي دهخدا، معين و عميد به «شناختن يکديگر، اظهار آشنايي کردن، خوشامدگويي و پيشکش کردن، معنا شده است. از محتواي اين تعاريف مي‌توان به يک تعامل و رابطه ميان انسان‌ها توجه کرد.

جامعه شناسي تعارف
 

دکتر حسين آقاجاني، استاد دانشگاه در رشته جامعه شناسي، تعارف را يک کنش متقابل بين انسان‌ها مي‌داند و يادآور مي‌شود تعارف به نوعي يک رابطه فرهنگي است و آن را مي‌توان از دو منظر مورد بررسي و مطالعه قرار داد؛ اول تعارف به عنوان کارکرد يک مفهوم آشکار و دوم تعارف به عنوان نقطه قوت يک ذهنيت و همبستگي مشترک بين انسان‌ها.
او با اشاره به اينکه تعارف را مي‌توان از منظر يک سرمايه فرهنگي مورد توجه قرار داد، ارتباط به وجود آمده بين انسان‌ها از طريق تعارف را يک سرمايه فرهنگي و اجتماعي دانسته و در مورد علت گرايش فراوان ايرانيان به تعارف مي‌گويد: «جامعه ما يک جامعه ارباب و رعيتي (فئوداليته) بوده است، از طرف ديگر ما دوست داريم مورد تعريف و تمجيد زياد قرار بگيريم، چون بيشتر تابع عواطف و احساسات هستيم و اغلب زماني ديگري را خوب مي‌دانيم که نيازهاي ما را برآورده کرده باشد.»
او با اشاره به بعد روان‌شناختي و اجتماعي تعارف اين سوال را مطرح مي‌کند که چرا ما مي‌خواهيم منطقي جلوه کنيم و همواره سعي مي‌کنيم رفتارمان را توجيه کنيم و هميشه وانمود مي‌کنيم انسان‌هاي خوبي هستيم؟ وي معتقد است جواب اين پرسش را بايد در تعليم و تربيت خود و ساختارهاي حاکم بر خانواده جستجو کنيم. به‌طور معمول کمتر اتفاق مي‌افتد که جامعه از ما بخواهد خودمان باشيم واغلب ما را وادار مي‌کند در نقش‌هايمان دستکاري کرده و در بسياري از موارد دربين نقش واقعي ما و نقشي که جامعه از ما انتظار دارد، تعارض هست و همين امر به تعارفات ما دامن مي‌زند.

روانشناسي تعارف
 

دکتر سيما فردوسي، روان‌شناس و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي، نيز در تعريف تعارف مي‌گويد: «تعارف نوعي احترام است که انسان‌ها به هم مي‌گذارند و ريشه در فرهنگ و تربيت ما ايراني‌ها دارد. تعارف در زمينه‌هاي گوناگون زندگي ما ديده مي‌شود، در مهماني‌ها، غذا خوردن، صحبت کردن و... ما ياد مي‌گيريم به ديگران احترام بگذاريم و هميشه آن‌ها را مقدم بر خود بدانيم و اين امر به شکل‌ها و فرم‌هاي گوناگوني بروز مي‌کند که ما ازآن تحت عنوان تعارف ياد مي‌کنيم. البته تعارف گاهي مي‌تواند دست و پا گير وسخت شود، به ويژه براي کساني که با فرهنگ تعارف بيگانه هستند و مفهوم آن را کمتردرک مي‌کنند اما براي ما ايراني‌ها و به ويژه در برخي از شهرها و روستاها بسيار مهم است.
براي ما ايراني‌ها رفتار بي تعارف مردم کشورهاي غربي خشک، بي روح و بي ادبانه محسوب مي‌شودو اغلب انتظار داريم براي مثال وقتي وارد منزلي مي‌شويم به اصرار ما را در بالاي اتاق جاي دهند و مدام از ما پذيرايي کنند.»
دکتر فردوسي يکي از ريشه‌هاي تعارف را در خجالتي بودن ايراني‌ها مي‌داند و مي‌گويد:
«فرهنگ ما به گونه‌اي است که ما را به خجالتي بودن تشويق مي‌کند، هنگامي‌که مادري به دليلي به فرزندش مي‌گويد «خجالت بکش» در واقع او را به اين امر ترغيب مي‌کند و به او القا مي‌کند بايد خجالت بکشد. به اين شکل خجالت در فرد دروني مي‌شود و در بزرگسالي مي‌بينيم، او خجالت مي‌کشد در مهماني‌ها زياد غذا بخورد يا خجالت مي‌کشد خودش ميوه بردارد و تا چند بار ميزبان به او تعارف نکند، چيزي نمي‌خورد.
يکي ديگر از ويژگي‌ها درتعارف ايراني اين است که فرد کمتر «خود» و «فرديت» را مطرح مي‌کند. به طور مثال اگر بخواهيم از لباس يک نفر تعريف کنيم مي‌گوييم «چه لباس قشنگي» و نمي‌گوييم «من لباس تو را دوست دارم.» در واقع تعارف در ايران نسبت به ساير کشورها شفاهي‌تر، ضروري‌تر و عاطفي‌تر است.» دکتر فردوسي در مورد کم‌رنگ بودن تعارف در ميان غريبه‌ها و حتي گاهي رفتارهاي بي‌گذشت آنها مي‌گويد: «به نظر مي‌رسد خجالت و تعارف بيشتر در ميان آشنايان تعريف شده است چون ما ايراني‌ها از دير باز اغلب به مراوده و ارتباط با آشنايان علاقه داشتيم و کمتر با غريبه‌ها ارتباط برقرار مي‌کرديم و هنوز هم بقاياي اين فرهنگ و نگرش در بين ما وجود دارد.»
او با مثبت ارزيابي کردن تعارف يادآور مي‌شود: «تعارف تا حدودي خوب و پسنديده است اما اگر زياد باشد مي‌تواند زندگي ما را مختل کند، براي مثال لزومي ‌ندارد وقتي يکي از آشنايان به ما مي‌گويد اگر خانه هستي مي‌آيم منزلتان و ما از قبل برنامه ديگري داريم، بپذيريم بلکه مي‌توانيم با لحني کاملا مودبانه قرار ملاقات را به روز ديگري موکول کنيم.»
تعارف در ايران پيچيده تر و فراگيرتر از ساير کشورهاست. در ايران افراد اغلب از طريق «تعارف» به «حوزه شخصي» يکديگر وارد مي‌شوند. در حالي که در بسياري از کشورها با توسل به هيچ راهکاري نمي‌توان از مرزهاي «حوزه شخصي» افراد عبور کرد. به تعبير ديگر حوزه شخصي در ايران در مقابل نفوذ ديگران منعطف‌تر است و تعارف يکي از راه‌هاي ورود به اين حوزه است.
منبع: http://www.salamat.com